موسیقی حتما نباید سیاه و سفید باشد. دهههاست که مدرسین از رنگها استفاده میکنند تا در مراحل اولیه آموزش به یادگیری نتها کمک کنند. هلنا روینارد درباره برخی از این روشها تحقیق کرده است.
سختیهایی که برخی کودکان در یادگیری نتها متحمل میشوند، به سادگی از نظرمان دور میماند. حتی برای برخی کودکان، تشخیص نتها روی خطوط و بین آنها زمان بسیاری میبرد. میدانیم که درگیرکردن همهجانبه حواس مختلف بهترین راه برای یادگیری است و همچنین مطلع هستیم که کودکان از طرق متفاوتی مراحل یادگیری را طی میکنند. به همین علت استفاده از روشهای متعارف و معمول میتواند سبب اختلال در یادگیری سریع نتها در برخی کودکان شود.
تاثیر رنگها بر ذهن و حالات روحی ما به طور گستردهای مورد مطالعه و مباحثه قرار گرفته است؛ مثلا با رنگ قرمز فشار خون، ضربان قلب و سرعت تنفس بالا میرود، در صورتی که رنگ آبی تاثیری معکوس دارد. افرادی که دارای اختلال حسآمیزی هستند، حروف، اعداد، صداها و سایر محرّکها را با رنگها مرتبط میکنند. آنچه که میتوانیم دربارهاش مطمئن باشیم این است که درک و تشخیص رنگها تجربهی حسی ما را غنی کرده و به طور کلی، صرفنظر از این که مسیرهای عصبی را تقویت کند یا نکند، تجربهی ما با رنگها سرگرمکنندهتر خواهد بود.
طی شصت سال اخیر مدرسین موسیقی نقش رنگها را در معرفی اولیهی نتها آزمایش کردهاند. این مقاله به بررسی روشهایی که در حال حاضر متداول هستند و امتحان خود را پس دادهاند، میپردازد؛ از روش کندیدا توبین که برای اولینبار در سال 1960 پایهگذاری شد تا پدیده بوموکرها که بسیاری از کلاسهای موسیقی دنیا را از اواخر دهه 1990 فرا گرفت.
آوای ماهان، اموزشگاه موسیقی در غرب تهران، برگزارکننده انواع کلاس های آموزشی به صورت کاملا حرفه ای و تخصصی می باشد. شما می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کلاس های آموزشی از طریق شماره های موجود در سایت با ما تماس بگیرید.
Table of Contents
Toggleنتهای شکل دار
استفاده از نتهای شکلدار را معلّمهای مدرسه رسوناری در فنلاند پایهگذاری کردند و دِرِک موزیک اسکاتلند در سال 2010 آن را به انگلستان برد. در ابتدا این نتها برای دانشآموزانِ با نیازهای خاص طراحی شده بودند. در این روش، نتها با ضربدر، مربع، دایره یا مثلثهای رنگی نشان داده میشوند –این شکلها یک اکتاو را نشان میدهند– و آنها با رنگ و شکل مربوط به خود، روی ساز، منطبق هستند.
همانطور که در تارنما آمده است: «اگر بتوانی [شکل ها و رنگ ها را با ساز] تطبیق دهی، بهراحتی میتوانی بنوازی». ریتم، با خطی بعد از تصاویر و یا با شکل های باریک شده نشان داده میشود تا بیانگر نتهای کوتاهتر باشد (تصویر نت آهنگ «قایق اسکای» را نگاه کنید).
فیلمهای موجود در تارنمایِ نتهای شکلدار، تدریس ضربها را آسانتر میکند، زیرا هر نت شکلدار هماهنگ با ضرباهنگ چشمک میزند. این رویکرد ساده و دقیق، شهودی است و آموزش را به خصوص برای مبتلایان به درجات مختلف اوتیسم قابل درک میکند.
کَندیدا توبین روش آموزشی خود را در دهه 1960 بنیان نهاد تا یادگیری موسیقی را سرعت بخشد که این روش در اصل شبیه نتهای شکلدار است، به صورتی که هر نت با یک رنگ نشان داده میشود و برچسبهای رنگی، روی کلاویههای پیانو، بارههای گیتار یا کنار سوراخهای ریکوردر، هماهنگ با نتها چسبانده میشوند. اگر میخواهید از گام دیاتونیک یا کروماتیک استفاده کنید، رنگها برای دیزها و بملها ثابت میمانند: مثلا در روش نتهای شکلدار، ر بکار، ر بمل و ر دیز همگی قهوهای هستند، اما یک فِلِش یا علامت، در بالا سمت راست برای دیزها و سمت چپ برای بملها گذاشته میشود. در ابتدا شاید این روشها با در نظر گرفتن خصوصیات کودکان طراحی شده باشند، اما یک جستجوی سریع اینترنتی نشان میدهد که هنرجویان بزرگتر هم از این که بتوانند با این روش قطعات ساده را سریعتر از قبل اجرا کنند خوشحال میشوند.
بوم وکر
باید به روشهای فوق، استفاده از بوموکرها را نیز اضافه کنیم که سازهایی کوبهای، رنگی و آهنگین بودند و نواختن آنها در اواخر قرن نوزدهم گسترش پیدا کرد. چند سال بعد، وکی موزیک و اِلن فونکانن، معلم و آهنگساز معروف، کتابهای نت این روش را رواج دادند.
سازها در موقعیتهای مختلفی استفاده میشوند: در گروههای حرفهای، گروههای تجاری موسیقی، گروههای جوانان از گروههای کُر حرفهای تا نمایشهای کمدی مرتبط به مسائل روز در دانشگاه هاروارد و البته هنرجویان دبستانی نیز آنها را مینوازند. میتوان ریتم و استانیتو را با تکرار و حفظکردن، آموزشداد و عناصر ریتمیک و ملودیک یک آهنگ را ساخت تا به روش شنیداری یا با استفاده از نت، اثری غنی خلق شود.
برای آموزش نتها سه روش اصلی وجود دارد:
روش هاکت، گروهنوازی برای نواختن آکوردها و هارمونی مناسب برای یک ملودی از پیش ضبط شده به سبک کاریوکی و در نهایت آهنگسازی. یک تغییر خوب در روش گروهنوازی به سبک کاریوکی این است که آهنگی ساخته شود که هرکدام از هنرجویان ریتم مشخصی را هرگاه که رنگ مربوط به او نشان داده میشود، بنوازد. برای این منظور منابع خوبی در وبسایت Fun Music Company موجود است.
برای شروع بهتر است از یک مجموعه پنتاتونیک از بوموکرها استفاده کنیم و ابتدا ریتم را آموزشدهیم. کودکان میتوانند نقطههای رنگی را که هرکدام دارای ریتم خاصی هستند، روی وایتبرد دیجیتال جابهجا کنند تا میزانی ملودیک بسازند یا حتی نقطهها را روی یکدیگر قرار دهند تا آکورد بسازند. منابع لازم برای وایتبردهای دیجیتال تعاملی را میتوان از شرکت Fun Musicتهیه کرد.
تقریبا به تعداد معلمها نتهای مختلفی برای بوموکرها وجود دارد، پس شما میتوانید تا جایی که میخواهید آن را ساده کنید یا هرچهقدر که دوست دارید آن را به نتنویسی متعارف نزدیکتر کنید. خوب است بدانید که برای سادهشدن ریتمخوانی هنرجویان، نرمافزار نت نویسی MuseScore افزونه «نتهای رنگی» دارد که بهسرعت نتهای مورد نظر شما را به رنگهای مرتبط با نتهای بوموکرها تبدیل میکند.
آخرین نکته که البته کماهمیت هم نیست آن که، در این تحقیق از مجموعه تحقیقهای کمی که در این زمینه انجام شده است، بررسی روش استفاده از زههای رنگی هستند که در دهه هفتاد میلادی، گزا سیلوای بعد از روش کدالی آن را ابداع کرد. ابتدا کودکان آهنگها را به صورت شنیداری یاد میگیرند، سپس نت آنها را روی صفحه کاغذ میبینند و به این ترتیب، بهتدریج صداها را با نتها تطبیق میدهند. وقتی هنرجویان شروع به آموزش ساز زهی مورد علاقهاشان میکنند، ابتدا نتخوانی به آنها یاد داده می شود، به این صورت که هر سیم با رنگ (یا حیوان) متفاوتی نشان داده میشود و از نتهای ساده و قراردادن نتها بر روی یک خط، به جای پنج خط حامل، استفاده میگردد. زمانی که کودکان نواختن یک ساز را میآموزند، به سراغ آهنگهایی میروند که از پیش، با روش شنیداری و یا با استفاده از نمادها میخواندهاند. این ترانهها اغلب مجارستانی و فنلاندی هستند، اما میتوان مطمئن بود که معلمهای انگلیسی خوشحال خواهند شد ترانههای بیشتری مانند اینها را بیابند.
کلام آخر
آنچه که در بین تمام این روشها مشترک است این است که همه آنها خواندن نتها را آسانتر میکنند و هدفشان این است که بیش از پیش بچهها را به استفاده از نتها ترغیب کنند. این روشها به نوبه خود تا حدی به آهنگسازی نیز کمک میکنند. بهراستی آنچه که به هنرجو کمک میکند تا به یک موسیقیدان تبدیل شود، روشی همهجانبه است که نتخوانی را با نوازندگی و مهارتهای آوازخواندن پیش ببرد و به هنرجویان اجازه دهد تا آزادانه و خلاقانه هرچه را که تصوّر و درک میکنند، بیان کنند.
یکی از روش هایی است که در موسیقی قرون وسطی و اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم میلادی در موسیقی پولی فونی مورد استفاده قرار می گرفته است. بدین ترتیب که با قرار دادن سکوت های تقریبا منظم در یک خط ملودیک، ملودی قطع و وصل می شده است.
نویسنده: هلنا روینارد
ترجمه: فاران شم آبادی
منبع: نشریه معلم موسیقی، مارچ2017، صفحات 27-26